- تن بها
- وجهی که کسی برای آزاد شدن دیگری از زندان در صندوق دادگستری بگذارد
معنی تن بها - جستجوی لغت در جدول جو
- تن بها ((تَ. بَ))
- پولی که کسی برای آزاد شدن کسی دیگر از زندان در صندوق دادگستری گذارد، وجه الکفاله
- تن بها
- پولی که کسی برای آزاد شدن دیگری از زندان در صندوق دادگستری بگذارد، وجه الکفاله
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بی قیمت و ارزش
پولی که در بهای آب دهند حق الشرب
جمع تنبه
یکتا و منفرد و جداگانه
وزن اجازی آواز موسیقی
تن پرور، آسایش خواه
فقیر، بی چیز، کم نعمت
پولی که در بهای آب می دهند، حق الشرب، آبپاش، ظرفی فلزی و دسته دار که سر لولۀ آن سوراخ های ریز دارد و برای آب پاشیدن روی گل ها یا زمین به کار می رود، کسی که شغل او آبپاشی بر روی گل ها وگیاهان است
کسی که همواره در بند آسایش و آسودگی است، آسوده تن، خوش گذران
کم ارزش، کم قیمت
پول یا چیز دیگر که قاتل به بازماندگان مقتول می دهد تا از گناه او درگذرند، دیه
بی قیمت، بی ارزش
کم قیمت، کم ارزش
quelli
เหล่านั้น